اجتماعی

سخنان دکتر هلاکویی و عشق و ازدواج

سخنان دکتر هلاکویی و عشق و ازدواج

سخنان دکتر هلاکویی در مورد عشق و ازدواج…

سؤال: آیا می توان در یک نگاه عاشق شد؟

پاسخ: بله، انسانها می توانند در ۲ تا ۳ ثانیه عاشق شوند!!

اما اگر نخواهیم استثناها را در نظر بگیریم، چنین عشقی، بیمارگونه و ناسالم است و ماندگار هم نخواهد بود.

عشق در یک نگاه چیست؟

وقتی فردی در یک نگاه عاشق می شود یا به عبارتی دچار تب و جنون عشق می گردد

همه چیزش برهم می ریزد و به نوعی خودش را گم کرده و دیگری را پیدا می کند،

بدنش ارتباطات عادی خود را از دست داده و حالی پیدا می کند که قبلا نداشته است،

به یکباره فرد ۴۰ ساله، تبدیل به فردی ۴ ساله و ۴ ماهه می شود و به طور کلی زندگیش جهت و معنی دیگری می یابد.

ذهن این افراد تماما درگیر معشوقشان می شود تا آنجایی که در ذهن خود درگیر آنند،

که معشوق درباره ی افکارشان چه فکری می کند؟!! ….

فکر معشوق همه وجودش را اشغال می کند به طوری که دیگر متعلق به خود نیست بلکه جزئی از او و مِلک او خواهد بود،

یعنی وجود خود را کاملا تسلیم معشوق کرده و مات و مبهوت او می شود

.می توان گفت در تب عشق، نوعی دوستی همراه با گرایش جنسی به وجود می آید

اما نکته جالب توجه …

اینکه در این نوع عشق رابطه جنسی آنقدرها اهمیتی ندارد (هم در این عشق و هم عشق رومانتیک)

تا جایی که بر اساس مطالعات انجام گرفته ۹۵ درصد زنان و ۹۱ درصد مردان گفته اند که ما به هیچ وجه به فکر رابطه جنسی با معشوق نیستیم.

برخلاف تصور، این افراد از معشوق بت نمی سازند ( idealize ) و نه تنها او را همانگونه که هست می بینند،

بلکه حتی اشکالات او بیشتر به نظرشان می آید.یعنی مادامی که ما فکر می کنیم که آن فرد بدیهای معشوقش را نمی بیند برعکس،

بیشتر از ما آن بدیها را می بیند ولی برایش اهمیتی ندارند

بنابراین کوشش اطرافیان برای نشان دادن بدیهای آن شخص بی فایده خواهد بود

چون اتفاقا او به دنبال همان اشکالات کشیده شده و این ریشه در بیماری و گرفتاریش دارد.

سخنان دکتر هلاکویی و عشق و ازدواج

آفات عشق و ازدواج

عشق و ازدواج همچون درختی است که باید به آن رسید و پرورشش داد تا به پیش برود و رشد کند.

هر گونه بی توجهی باعث پلاسیده شدن و اسیب دیدن این رابطه می شود.

کم توجهی …. بی توجهی …. بی اهمیتی …. بی ارزشی …. بی تفاوتی و بی علاقگی

به جایی منتهی می شود که دیگر همه می پذیرند که این رابطه تمام شده است.

و آنوقت است که نگاه انسان بدنبال شروعی تازه می رود که خود شروع فجایع بعدی است.

سخنان دکتر هلاکویی و عشق و ازدواج

چگونه میتوان عشق ورزی و عشق پذیری را آموخت ؟

اولین پایه اساسی عشق ورزی و عشق پذیری آن است که تا هشت سالگی ، پدر و مادر این عشق را در وجود ما بکارند .

و این خود چهار شرط اصلی دارد:

۱- پدر و مادر عاشق یکدیگر باشند .

۲- پدر و مادر به عشق بدون قید و شرط ” unconditional love “که تنها نوع عشق میان فرزند و والدین میتواند باشد،

باور داشته باشند، یعنی او را فقط به خاطر اینکه هست بخواهند ، نه به خاطر اینکه خوب است یا درس میخواند.

۳- کودک مهم باشد نه اینکه برای او وقت صرف کنند بلکه به این معنی که عقیده،

نظر و خواسته او به همان اندازه مهم باشد که خواسته و نظر دیگر افراد مهم است.

۴- در این خانه محبت اساس روابط خانوادگی باشد که برای این کار دو چیز نباید باشد

لف : دشمنی با هیچکس نباشد نه با عمه و خاله، نه با همسایه .

ب : قدرت و فرمان و دستور نباید باشد و آنچه که هست برای مدیریت است نه برای دستور دادن یا فرمانروایی .

در این حالت ، انسان در بزرگسالی، به جای اینکه به دنبال رییس یا مرئوس ،

آمر یا مامور باشد، به عشق واقعی میرسد و آن را در خود پرورش میدهد.

راه دوم این است که اگر در هشت سال اول این بذر توانایی عشق ورزی و عشق پذیری در فرد کاشته نشود ،

میتوان پس از هجده سالگی ، با ویژگیهای خاصی، این توانایی را آموخت و ظرفیت عشق ورزی را در خود به وجود آورد.

در واقع عشق نوعی موهبت و والاترین احساس انسان است که به جهان رنگ و چهره خاصی میدهد که حتما آن را باید آموخت

دیدگاهتان را بنویسید